سعیده فتحی/شهرآرانیوز، هر چه به برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون بسکتبال نزدیکتر میشویم بازار نظریهپردازی موافقان و مخالفان کاندیداها هم داغتر میشود و جالب آنجاست که بحث هم بیشتر سر ماندن یا رفتن رامین طباطبایی است!
آن چه از شواهد و قرائن پیداست و از زمزمههای گوشه و کنار جامعه بسکتبال به گوش میرسد، بر این نظرگاه که تعدد مخالفان او بر موافقانش میچربد تاکید دارد و حتی همانها هم که در دوره قبل در پی رای جمع کردن برای او بودند، حالا به جبهه مخالفانش پیوستند. استدلال اکثریت مخالف، اما کارنامه ۴ ساله رئیس فدراسیونی است که نه تنها نتوانست نظر مخالفان خود را جلب کند، بلکه موافقانش را هم از خود دور کرد! البته این میان هم یکی دو نفر از کسانی که به ظاهر با او مخالف بودند رفیق گرمابه و گلستانش شدند و حتما آنها از عملکرد ۴ ساله آقای رئیس رضایت دارند که در این بزنگاه دنبال بقای او هستند وگرنه بعید است به فکر چیز دیگری باشند!
برهم زدن میز بازی
امروز روی صحبت ما با کسانی است که موافق بقای رامین طباطبایی هستند و به هر شکلی در تلاشند تا عملکرد او را مثبت جلوه دهند و به دیگران بقبولانند که چنین فردی بهترین گزینه برای ریاست فدراسیون بسکتبال است. کاش این افراد جای سفسطه و مغلطه کردن، آسمان و ریسمان بهم بافتن و محکوم کردن مخالفان، دلایل منطقی برای حمایت از این فرد به جامعه بسکتبال ارائه میدادند. اما تا به اینجا متاسفانه ما چیزی ندیدیم و به قول صمد نیکخواه بهرامی این عده فعلا در گوش بقیه در حال زمزمه کردن هستند که اگر به کاندیدای مد نظر ما رای ندهی، فلانی رای میآورد و اگر او رئیس شود کسانی سرکار میآیند که با شما خوب نیستند، پس به کاندیدای مد نظر ما رای دهید که آنها نتوانند روی کار بیایند.
به بیان دیگر حامیان طباطبایی از آنجا که رئیس فدراسیون بسکتبال مضاف برآنکه کارنامه قابل دفاعی ندارد، از زمان حضورش در فدراسیون بسکتبال، مدیریتی ضعیف، بیثبات، ناکارآمد و انتقادناپذیر را به نمایش گذاشت و در تحقق وعدههایش هم توفیقی نداشته، حمله به دیگر کاندیداها و ترسیم چهرهای نادرست از آنها برای ایجاد رعب در اذهان جامعه بسکتبال با هدف منحرف کردن آنها از تمرکز بر عملکرد ۴ ساله فدراسیون را به عنوان تاکتیک اصلی خود برگزیدهاند. در واقع جریان حامی طباطبایی چارهای جز این کار ندارد. زمانی که چیزی برای دفاع نیست، برهم زدن میز بازی و گرفتن انگشت اتهام به سوی دیگران، تنها راه موجه جلوه دادن مدیریتی است که مدتها پیش دچار ورشکستگی حرفهای شده است!
سوالهایی که حامیان باید پاسخ دهند
حامیان طباطبایی جای کلنجار رفتن با مخالفان، باید صادقانه بگویند در کارنامه او چه دیده اند که امروز از او حمایت میکنند؟ به ویژه عدهای که تا دیروز با او مخالف بودند و حالا با او همراه و هم قدم شدهاند. از نگاه آنها فدراسیون طباطبایی در دوره ۴ سالهاش چه ثمری داشته؟ چه گلی به سر بسکتبال زده؟ در زمین بسکتبال ایران چه بذری افشانده؟ چه برداشتی در این مدت داشته؟ برای ۴ سال بعد چه برنامهای دارد؟ با چه اشخاصی میخواهد در این فدراسیون بماند؟ او که ۴ سال نایب رئیس نداشت برای سنوات بعد با چه کسی میخواهد کار کند؟
چرا جامعه بسکتبال باید بخواهد که طباطبایی همچنان بر مسند قدرت بماند؟ چه اتفاقی باید در بسکتبال میافتاد که نشان دهد او قدرت مدیریت در بسکتبال را ندارد؟
طباطبایی و حامیانش از این نکته نیز غافلند که آنها باید پاسخگوی افکار عمومی و جامعه مطالبهگر بسکتبال ایران باشند، نه اینکه دست پیش بگیرند و زمین بازی را عوض کنند! ما ۴ سال از ناکارآمدی این فدراسیون گفتیم و نوشتیم و بارها ضعفها را در بخشهای گوناگون بررسی کردیم، ضعفهایی که سر منشا اکثر آنها در مدیریت بسکتبال بود. حالا پرسشی که بیش از هرچیز موافقان طباطبایی با آن مواجهند این است که به واقع این فرد طی این سالها چه کرده که مورد توجه آنها قرار گرفته است؟ ترسیم آنها از آینده بسکتبال با طباطبایی چیست؟
درمان درد بسکتبال چیست؟
اینکه در فضای مجازی و رسانه ها، مخالفان و موافقان این فرد به هم بپرند و از خجالت هم در بیایند و حرمتها را زیر پا بگذارند دردی از بسکتبال دوا نمیکند البته اگر دردشان بسکتبال باشد! اگر نیست که هیچ، اما اگر هست بگویید درمان این درد چیست؟ آیا کسی که خودش عامل اصلی این درد است میتواند آن را مداوا کند؟ اگر میتوانست چرا در این ۴ سال کاری نکرد و اوضاع را از بد به بدتر رساند؟
وعدههای طباطبایی به مرور زمان سر از وادی نسیان درآوردند و هرچه از مدیریت فدراسیون او گذشت، خبری از آنها در عملکرد طباطبایی دیده نشد. انگار که اصلا چنین وعدههایی وجود نداشتند و مانند نفوس مرده به مرور زمان در ذهن فدراسیوننشینها به فراموشی سپرده شدند.
حرفها را باید شنید از کاپیتان تا تدارکات
در هفتهای که گذشت از کاپیتان تا مسئول سابق تدارکات تیم ملی سربسته و سرباز انتقادهایی را مطرح و به برخی اتفاقات اشاره کردند، اما این میان کسانی که نمیخواهند بشنوند و خودشان را به اصطلاح به کوچه علی چپ میزنند صحبت از کوتاه شدن سقف بسکتبال کرده بودند و جایگاهی برای تدارکات در جغرافیای بسکتبال نمیدیدند!
اول باید از آنها پرسید چه کسی این سقف را کوتاه کرده است؟ چه کسی با عملکردش کار را به جایی رسانده که هر کس به خود اجازه میدهد درباره مدیریت فدراسیون صحبت کند؟ دوم چه کسی و چگونه جایگاه افراد را در جغرافیای این رشته تعیین میکند؟ چرا نگاه از بالا به پایین داریم وفکر میکنیم کار تدارکات کوچک و بی ارزش است؟ اگر چنین است چرا هیچ تیمی بدون تدارکات نیست؟ باید به جایگاه افراد در هر ردهای که هست احترام گذاشت. همانطور که کاپیتان تیم ملی میتواند درباره برخی اتفاقات صحبت کند تدارکات هم میتواند درباره اتفاقی که مخصوصا خودش در آن پررنگ بوده حرف بزند، اطلاع رسانی و شفاف سازی کند.
نگاه ارباب رعیتی در بسکتبال
شاید این عده نمونه مشابهی از اظهارنظر افرادی مثل تدارکات یا ماساژور را در یک تیم ندیده باشند، اما بارها به خصوص در لیگهای معتبر فوتبال دنیا مثل انگلیس شاهد چنین چیزی بوده ایم حتی جای دوری نرویم همین چند ماه پیش هم یک درگیری بین حامد لک دروازه بان پرسپولیس با یکی از توپ جمع کنان تبریزی پیش آمد که رسانهها سراغ پسر نوجوان رفتند و صحبتهای او را هم منعکس کردند. در ماجرای برکناری «مدد جباری» مسئول تدارکات استقلال، رسانهها با «آقامدد» مصاحبه کردند و حتی زمانی که او هنوز اخراج نشده بود، مصاحبه مفصل تلویزیونی هم از جباری پخش شد، اما شوربختانه در ورزشی که آن را با افتخار ورزشی دانشگاهی مینامیم، چنین تفکراتی رایج است که طبقه اجتماعی و شان و منزلت برای افراد تعیین میکند! تفکراتی که مشابه آن را تنها در عصر ارباب رعیتی میتوان پیدا کرد!
در این تابوت مردهای نیست
یکی از انواع مغلطههای رایج «تکذیب یا تخطئه گوینده» است. اینکه حرفهای مسئول سابق تدارکات تیم ملی بسکتبال به مذاق برخی خوش نیامده و دست به دامان رسانههایی شده اند که تاکنون از کنار بسکتبال هم رد نشده اند، اتفاقی عجیبی نیست، اما مایه تاسف است! چون به جای شفاف سازی موضوعاتی که مطرح شده سعی در کوچک کردن و بی ارزش نشان دادن جایگاه افراد دارند. جالب است از هفت تیرکشی بی ربطها در شهر شلوغ بسکتبال حرف میزنند و برای ما سوال پیش آمده آیا اساسا «باربط ها» اجازه هفت تیرکشی دارند؟!
خلاصه آنکه در این تابوتی که شما بالای سر آن گریه میکنید، مردهای نیست! اگر هست بگویید تا بقیه هم بدانند، شاید اگر از دلیل گریه کردن شما باخبر شوند از چشمان آنها هم اشکی سرازیر شود.